عزت نفس، احساس ارزشمند بودن و احترام به خود از مهم ترین موهبت هائیست که در کودکی یا در ما شکل گرفته یا نگرفته، اگر در بزرگسالی فردی هستیم که خودمان را صرف نظر از “ظاهر و دستاوردها و داشته هایمان” دوست داریم و ارزش میدهیم، که واقعا خوش بحالمان…سلامت روان مان تا حد زیادی تضمین شده است! در غیر این صورت، “احساسِ بی ارزشی درونی” در افراد در دو حالت میتواند نمودِ رفتاری داشته باشد و دو دسته از ویژگی های شخصیتی را شکل دهد:
در حالت اول فرد با احساس بی ارزشیِ خالصش، به ارتباط با افراد وارد میشود، خودش را بی دلیل کمتر از بقیه می بیند، نمی تواند به دیگران راحت “نه”بگوید، وارد موقعیتهایی میشود که سطحش از هوش و توانایی هایش کمتر است، و دائم به خودش شک میزند.
اما در حالت دوم، فرد برای اینکه احساس بی ارزشی اش را تجربه نکند، آنرا با نقابی رنگارنگ می پوشاند و پاسخ معکوس میدهد. یعنی بیش از حد به خود مطمئن میشود، بیش از حد خودش را تحویل میگیرد، دیگران را تحقیر می کند، خودش را بالاتر و برتر از دیگران میبیند، و دیگران برایش حکمِ برده و سرزمینِ مستعمره را دارند!
هر دو دسته نیاز به درمانهای روانشناختی دارند، تا زخم های روان شان پانسمان و ترمیم شود، تا پاسخ های ناسازگار به رنج شان را متوقف کنند، و از درون احساس ارزشمندی کنند، بدون اینکه بخواهند به دیگران سرویس دهند، بدون اینکه بخواهند دیگران را تحقیر کنند.